مدیریت دانش بین سازمانی

نقش ممتاز اما فراموش شده

مطبوعات و مدیریت دانش بین سازمانی

حسین نوریان، مشاور مدیریت استراتژیک

سرمقاله دنیای اقتصاد اصفهان

متاسفانه مفهوم بسیار مهم و عمیق مدیریت دانش سازمانی به درستی و روشنی در کشور ما فهم و نهادینه نشده است، شاید نارسائی ها در ترجمه عبارت Knowledge Management نیز در به وجود آمدن برداشت های نادرست از این موضوع نقش داشته اند، برخی مفهوم دانش سازمانی را معادل اطلاعات می دانند و از این رو مدیریت دانش را به “مدیریت بر دانش” تعبیر می نمایند، در این رویکرد عمده تمرکز بر فراهم آوری، نگهداشت موثر و به اشتراک گذاری این اطلاعات قرار می گیرد. طبیعتا انجام چنین فعالیت هائی در هر سازمان نه تنها مفید و بلکه لازم است اما به هیچ وجه کافی نیست و ماموریت و اهداف متصور شده برای مدیریت دانش سازمانی را هم به طور کامل محقق نمی سازد. دیدگاه دیگری که در این زمینه وجود دارد معطوف به ” مدیریت با دانش” است، به این معنی که نظامی در سازمان استقرار یابد که در زمان تصمیم گیری مدیران، دانش سازمانی لازم برای آنها فراهم باشد، در اینجا مفهوم دانشی چیزی فرای اطلاعات است یعنی آنچه که در معرض تصمیم گیری مدیران قرار گرفته و نتایج مثبت یا منفی اش آشکار شده است. این دیدگاه، دانش هر سازمان را منحصر به خودش می داند و راه اصلی خلق آن را در تحلیل، ثبت و به اشتراک گذاری درس آموخته های سازمانی ناشی از تصمیم گیری ها، اجرای استراتژی و فرایندهای کسب و کار در لایه های مختلف سازمان می داند. آنچه که در اثر اجرای دیدگاه دوم برای سازمان ها حاصل می شود به مراتب غنی و کاربردی تر است و از آنجا که همه محتوای آن قبلا در بوته آزمایش واقعی قرار گرفته و ابعادش مشخص شده است از روائی و قابلیت اطمینان چشم گیری برخوردار خواهد بود.
مدیریت دانش به سازمان ها کمک می کند تا مجموعه بینش هائی که در اثر تصمیم گیری های روزمره برای سازمان تولید شده است را در تصمیم گیری های بعدی استفاده کنند و با این روش اثربخشی و کارائی سازمان را افزایش دهند.
امروزه شرکت های متعالی مکانیزم های متعددی را برای برخورداری از چنین قابلیتی در سازمان هایشان فراهم کرده اند، مثلا درس آموخته های مرتبط با اجرای فرایندها، استراتژی ها و تصمیم گیری های کلان را ثبت و به اشتراک گذاری می کنند، میزان تحقق ریسک های شناسائی شده را تحلیل می کنند و در دوره بعدی از آنها برای بهبود استفاده می نمایند. چالش های سازمان را به شکل ساختیافته به کارکنان اعلام می کنند و از آنها می خواهند تا با تشکیل تیم ها و حلقه های کیفیت و به کاربری تکنیک های حل مساله، دانش سازمانی را خلق کنند و به دیگر مدیران و همکاران انتقال دهند. بسیاری از سازمان ها با افراد خبره یا کارکنان در آستانه بازنشتگی یا ترک سازمان مصاحبه می کنند و چکیده دانش اندوخته شده و یافته هایشان از سپری کردن زندگی کاری در شرکت را ثبت و تحلیل می نمایند.
اما فراتر از لایه سازمانی هم، سطحی برای مدیریت دانش متصور است، آنگونه که بنگاه های اقتصادی مختلف هم بتوانند از دانش سازمانی یکدیگر بهره برند. همانگونه که گفته شد، جنس دانش سازمانی با دانش آکادمیک و حتا مهارت متفاوت است. پس اینگونه از دانش را نمی توان در کتب و مقالات یافت پس روش های متداول برگزاری دوره های آموزشی و سمینارها نیز برای دستیابی به این مهم چندان کارامد نیست و روش های دیگری برای استخراج و ثبت و به اشتراک گذاری آنها لازم است.

فرصت بهره گیری از نشریات اقتصادی برای مدیریت دانش بین سازمانی

نشریاتی که به طور تخصصی بر اقتصاد، محیط کسب و کار، مدیریت و سازمان تمرکز کرده اند، از ظرفیت بسیار ممتازی برای شکل دهی “مدیریت دانش بین سازمانی” برخوردارند. آنها می توانند دانش ضمنی ایجاد شده در بنگاه ها را دسته بندی کنند و با بیانی تاثیر گذار به شرکت های دیگر انتقال دهند. شیوه به اشتراک گذاری، الزامات محرمانه گی و نحوه کاربری مسائلی است که در صورت ایجاد این رویکرد قابل بررسی و تظیم است اما آنچه در ابتدا مهم تر است باور مدیران به این واقعیت است که برای برخورداری از چکیده تجربیات دیگران و سهیم شدن در قدرت ناشی از دانش آنها، باید خود نیز دانش سازمانی را به اشتراک بگذارند و دیگران را هم در این گونه از قدرتشان سهیم کنند. با این رویکرد، سطح تعاملات میان بنگاهی در اکوسیستم های کسب و کار افزایش یافته و هم افزائی جمعی ایجاد می شود که پیشران رشد و بهره وری تک تک بنگاه ها هم خواهد بود.

ضرورت مدل سازی دانش بین سازمانی

اما از کجا باید شروع کرد؟ طبیعتا حیطه های دانش بین سازمانی بسیار گسترده است و متمرکز نبودن بر چند معضل اصلی و انجام فعالیت های جسته و گریخته و سازمان نیافته بازدهی چندانی نخواهد داشت. پس باید شیوه ای طرح ریزی شود که مطبوعات متمرکز بر اقتصاد و بنگاه ها و سازمان ها، بتوانند با الگوئی علمی، عمده چالش های سازمانی مشترک را دریابند و تحلیل کنند و سپس بر شناسائی شیوه های مواجهه با آنها در بنگاه های مختلف متمرکز شوند و با ایجاد بینش های جمع بندی و کاربردی شده، نقش به اشتراک گذاری دانش بین بنگاهی را بر عهده گیرند. این دانش می تواند با اولویت چالش های شیوه تعامل با ریسک های محیطی از جمله رکود اقتصادی، تغییر رفتار مصرف، بحران کرونا، تورم، تحریم اقتصادی و دگرگونی های تکنولوژیک باشد. به شناخت حوزه های اولویت دار برای تولید، استخراج و به اشتراک گذاری دانش بین سازمانی، مدل سازی می گویند که باید با برگزاری جلسات مشترک انجام گردد. شاید سازماندهی چنین رویدادهائی برای نشریات دشوار باشد پس باید زمینه حضور فعال آنها را در تشکل های مرتبط مانند اتاق بازرگانی فراهم گردد.

شاخص های کلیدی عملکرد، زیرساخت ایجاد دانش سازمانی

رویکردی که امروزه در مطبوعات اقتصادی کشورهای صنعتی مورد توجه قرار گرفته است، تمرکز بر تولید و گسترش اطلاعات مرتبط با شاخص های کلیدی عملکرد بنگاهی است. عموما جامعه صنعتی ما از نابرخورداری از شاخص ها و آمارهای گویا رنج می برد و آنچه که اندکی وجود دارد هم مربوط به شاخص های کلان محیطی است اما اینکه مثلا بهره وری عملیاتی بنگاه ها به طور متوسط در یک بخش از صنعت چه میزان است، تعداد کارکنان در واحد فنآوری اطلاعات به طور میانگین چند نفر می باشد؟ متوسط زمان تامین موارد اولیه چه مقدار است مثال هائی از طیف وسیع سنجه های شرکتی است که برخورداری و فراهم بودن آنها دانش بسیار کاربردی و قابل اتکائی را برای بهبود تصمیم گیری شرکت ها ایجاد خواهد کرد. اگر مطبوعات اقتصادی ما در نسل های بعدی بلوغ شان، بتوانند فراهم آوری چنین خدماتی را هم به مجموعه ارزش آفرینی های خود اضافه کنند هم برای جامعه اقتصادی و صنعت بسیار ارزش آفرین خواهد بود و هم منبع درامدی پایدار را برای آنها ایجاد خواهد کرد.

استفاده از مطالب فوق تنها با ذکر منبع مچاز است

جهت دریافت مطالب بیشتر یا مشاوره مدیریت با ایمیل hossein.nourian@gmail.com تماس حاصل فرمائید

شما ممکن است این را هم بپسندید