مدیریت ریسک سازمانی، درد و درمان هر دو
حسین نوریان ، مشاور مدیریت استراتژیک
دیر زمانی نگذشته است که شیوه مدیریت ریسک سازمانی به دایره نظامهای مدیریتی و تمهیدات استراتژیک شرکتهای بزرگ و پیشرو در کشورمان اضافه گشته است. و دوره های آموزشی متعدد و پروژه های تحلیلی متنوعی با موضوع مدیریت ریسک برگزار می شود که البته خرسند کننده و نوید بخش است اما به نظر نمیرسد که این مدل هنوز توانسته باشد بازدهی ممتاز خود را در بهبود اثربخشی تصمیم گیریهای مهم و استراتژیک سازمانها به مدیران ارشد نشان دهد. باید توجه داشت که در موضوعات انتزاعی همچون ریسکهای محیطی، پیروی از یک مدل تحلیلی هرچند هم که بسیار روشن و دقیق تشریح شده باشد، لزوما خروجی درست و کارامدی فراهم نمیکند! گویی خطای پیروی از یک الگو و اطمینان بیش از حد به نتایج آن، بدون آنکه خردورزی کافی در انجامش به کار گرفته شده باشد، خود یک اشتباه ادراکی است که در گذشته در حوزه مدیریت استراتژیک تجربه شده و اکنون دامن مدیریت ریسک را گرفته است! تحلیلگران ریسک سازمانی نه فقط در ایران بلکه در اغلب کشورهایی که تحلیل های مدیریتی در آنها تاریخ طولانی دارد، دریافته اند که بیتوجهی به برخی از واقعیتها که ناشی از خطاهای ادراکی است، کیفیت تحلیلهای مرتبط به آینده از جمله مدیریت ریسک و تحلیل سناریوها را بسیار کم میکند، تاحدی که به رغم تبعیت از یک مدل علمی و مورد وثوق، نتایج حاصل شده بسیار گمراه کننده و غیر قابل اتکا باشد. در این مقاله برآن شده ایم تا برخی از این محدودیتها و اشتباهات را تحلیل کنیم
سفید بودن رنگ قو، در غرب آنقدر بدیهی بوده است که ضرب المثلهایی هم درباره آن بکاررفته اما زمانی که مهاجران غربی در استرالیا به قوهای سیاه برخوردند نمی دانستند با آن باور اشتباه دیرین چه کنند! اکنون قوی سیاه استعاره از پیشامدهای بسیار تاثیرگذاری است که البته کم احتمال هستند. نامحتمل و دور از ذهن بودن آنها، توانایی ما در پیش بینی شان را محدود میکند و چون این پیشامدها در گذشته نزدیک اتفاق نیفتاده اند، در آن دسته از داده های آماری که در تکنیک های ریاضیاتی و آماری تحلیل ریسک بکار می روند هم ردپایی ندارند پس روش های کمی هم از شناختشان ناتوان هستند! اما این قوهای سیاه زیاد اتفاق می افتند زیرا اگرچه احتمال وقوع هریک از آنها کم است اما تنوعشان بسیار زیاد است و در هر زمان امکان پیشامد یکی از آنها وجود دارد، بحران های اقتصادی که در زمان بسیار کوتاه مدت اتفاق افتاده و کل جهان را تحت تاثیر قرار دادهاند، وقایع سیاسی مانند جنگها و حملات تروریستی و تازهترین اتفاق به شدت اثرگذار یعنی همه گیری ویروس کرونا از جمله این عدم قطعیتها هستد که تقریبا در تمامی مدلهای نظاممند مدیریت ریسک از قلم میافتند مگر آنکه یک خرد کارازموده توانسته باشد، سهمی برای آنها در دایره تحولات مرتبط به آینده قایل شود.
خطاهای شناختی متعددی ما را از پیشبینی قوهای سیاه باز می دارد، اینکه شیوه تحلیل ما برای پیش گویی از آینده عمدتا بر اساس داده های گذشته استوار است و بسیار مدل زده و برمبنای روشهای نامناسب آماری عمل می کنیم، اولین خطای این حوزه است. ناتوانی اغلب تحلیلگران تکنیکال بازار سرمایه در پیش بینی بازار بورس ایران در ماه های گذشته و چنگ زدن ذهنی آنها به الگوهایی که استعارههایی چون خطوط مقاومت، اصلاح و مانند آن را برجسته می ساخت، شواهدی گویا از این مدعا است.
باید بدانیم که قوهای سیاه سهم بزرگی در شکلدهی آینده سازمان ما دارند و تنها زمانی می توان با خیال راحت آنها را در نظر تگرفت، که شواهدی دال بر اتفاق نیفتادنشان فراهم شده باشد در حالی که ما به این دلیل که در گذشته اطلاعاتی درباره اتفاق افتادنشان وجود ندارد از شناسایی و تحلیل آنها صرف نظر می کنیم که این خطایی مهم و آشکار است.
گرفتاری دیگر ما در تحلیل دقیق ریسکهای سازمانی مرتبط با موضوع اطلاعات است، تقریبا همگان بر این باورند که اطلاعات بیشتر، پیشبینی های روشن و دقیق تری را فراهم می سازد و از این رو باید تاحد ممکن در پیشگوییهای مرتبط با سناریوهای آینده، آنها را به کارگرفت اما این هم تعبیر دقیقی نیست! زیرا معمولا ابعاد اطلاعات موجود در سازمانها بسیار فروکاسته شده هستند! به این معنی که تاویل و تفسیر آنها به چند دلیل خاص که معمولا برخواسته از پیش زمینه های فکری مدیران و تحلیلگران آن شرکت است، محدود گشته است. مدیران معمولا به چند دلیل مشخص برای پیشامدهایی مانند افت کیفی محصول، رکود بازار، نارضایتی مشتریان و مانند آنها باورمند شدهاند و به طور کاملا غیر ارادی تنها آن دسته از اطلاعات که موید این پیش زمینه های ذهنی است را در بانک های اطلاعاتی شرکت یا ذهن خود ثبت کردهاند و نسبت به تغییر آن نیز چندان انعطافی ندارند، برای همین بسیاری از اطلاعات که در نهاد خود سوابقی از اثرگذاری قوهای سیاه و وقایع پیش بینی نشده را دارند، به کلی از میان رفته اند. در این فضا شرکت هایی که از بانکهای اطلاعاتی نرم افزاری یا حتا نظام های مدیریت دانش برخوردارند و به آن بیش از حد میبالند، ممکن است در تحلیل آینده از همتایانشان که از این سرمایه برخوردار نیستند، عقب تر هم بیفتند!
برخلاف آنچه که ما زیاد از حد به آن باور پیدا کرده ایم، آینده لزوما در اطلاعات گذشته ردی ندارد مگر درباره موضوعات بسیار کمی فیزیکی مانند کیفیت محصول، خرابی دستگاه، دمای هوا و مانند آن اما آن دسته از موضوعات که کمی انتزاعیتر می شوند مانند شرایط پویاییهای اقتصادی، دگرگونیهای اجتماعی، رفتار و واکنش های کارکنان دیگر اطلاعات گذشته راه به جایی نمی برد و باید گوشه ذهنمان همیشه درگیر شیوه واکنش به پیشامدهای بسیار نامحتمل باشد!
با پیشرفت دانش مهندسی صنایع و مهندسی مالی، موضوعات بهینه سازی در سازمانها بسیار رونق گرفته است، بسیاری از بنگاهها از این روشها بهره گرفته اند تا خواب سرمایه را در انبارها یا حسابهای بانکی به حداقل برسانند یا بر تامین مالی خارجی ارزان تکیه کنند، شیفتهای کاری را به گونه ای تنظیم کنند که حداکثر بازدهی مورد انتظار از کارکنان حاصل شود و زنجیره تامین سازمان جوری باشد که حداقل انحراف از برنامه به وجود بیاید. کسی شک ندارد که این تمهیدات بسیار مهم هستند و مخصوصا در کوتاه مدت کارایی سازمان را افزایش میدهند اما ایجاد چنین شرایط صلب و نامنعطفی همانطور که بهرهوری را بالا می برد، از آمادگی سازمان دربرابر پیشامدهای پیش بینی نشده نامحتمل یعنی قوهای سیاه بسیار میکاهد. بهینه سازان در برابر این نقد عنوان خواهند کرد که میتوان ریسکهای محیطی را هم در بهینه سازیها در نظر گرفت اما بازهم به مطالب بندهای قبل را به یاد بیاوریم، قوهای سیاه قابل پیش بینی نیستند و ردپایی در دادههای آماری گذشته ندارند!
حال که این پیشامدهای از نظر احتمالات نادر و از دیدگاه نوع، متنوع اینقدر بر بنگاه اقتصادی ما اثرگذار هستند و ذهن تحلیلگر ما و روشهای آماریمان در پیش بینیشان ناتوان است، چاره تنها در تحلیل سناریوها خواهد بود، ما باید به خاطر داشته باشیم که طیف وسیعی از پیشامدهایی که سناریوهای مختلف را میسازنند و سازمان ما را دگرگون میکنند، اتفاق خواهند افتاد پس به جای پرداختن به پیش بینی و کمی کردن بی فایده آن بر ایجاد توانمندی مواجه موثر با آنها تمرکز کنیم، بکارگیری استراتژی های نوظهور همچون انطباق و انعطاف پذیری سازمانی، قابلیتهایی را برای ما فراهم میکند که مواجه اثربخشتری در آینده با قوهای سیاه داشته باشیم. ساختارهای چابک و منعطف سازمانی امکان مانور بیشتر در شرایط دگرگون شده را فراهم میکنند. با این پرسش کار را آغاز کنیم: آیا یک دگرگونی اندک در میزان تقاضای بازار یا تامین پایدار مواد اولیه یا تغییر شرایط رقابتی شرکت شما را تحت تاثیر شدید قرار می دهد؟ اگر اینگونه است احتمالا قوهای سیاه به سمت سازمانتان در پروازند و باید بسیار نگران باشید.
استفاده از این مطلب تنها با ذکر منبع مجاز است
جهت دریافت اطلاعات بیشتر یا مشاوره مدیریت ریسک سازمانی با ایمیل hossein.nourian@gmail.com تماس حاصل نمایید
این مطالب را هم ملاحظه نمایید: