فرهنگ ریسک سازمانی
از زمان وقوع بحران های اقتصادی با منشا مشکلات بانکی در دهه اول قرن بیست و یکم ، توجه جهانی به مدیریت ریسک سازمانی چند برابر شده است. در این بین تحلیل گران اقتصادی عمده منشا بروز بحران های بزرگ را در ضعف فرهنگ سازمانی شرکت ها و موسسات مالی در حوزه مدیریت ریسک دانسته اند. به گونه ای که در گزارش سازمان IIF (Institute of International Finance) درباره بحران اعتبارات و نقد شوندگی در بانک های جهانی آمده است که ” ایجاد فرهنگ ریسک سازمانی مستحکم، مهم ترین عامل در مدیریت ریسک سازمانی است”. با این همه کمتر به صورت دقیق به مفهوم، مولفه ها و الزامات فرهنگ ریسک سازمانی پرداخته شده است. این بی توجهی می تواند به مشکلات بزرگتر مانند بحران های اقتصادی، ورشکستی و گرفتاری های قانونی منجر شود زیرا از بین همه مولفه های مدیریت ریسک سازمانی، آنچه که در ضمیر افراد نهادینه می شود و باید بتواند تمامی تصمیم گیری های روزمره کاری را با الزامات مدیریت ریسک همسو نماید، فرهنگ ریسک سازمانی است. فرهنگ ریسک سازمانی مربوط به تمامی کارکنان در تمامی لایه های بنگاه است و به مدیران ریسک یا کارکنان واحدهای مرتبط با تحلیل یا مدیریت ریسک محدود نمی شود.
چرا فرهنگ ریسک سازمانی مهم است؟
اغلب مدیران مدعی اند که مفهوم فرهنگ ریسک سازمانی را دریافته اند اما واقعیت آن است که از بیان دقیق مولفه ها و ویژگی های آن عاجزند اما از سوی دیگر در اغلب مدل های تشریح کننده فرایند مدیریت ریسک سازمانی، مانند مدل COSO، فرهنگ ریسک سازمانی از اهمیت زیادی برخوردار شده است به گونه ای که آن را به عنوان مهم ترین عامل زیرساختی برای استقرار موفقیت آمیز ERM دانسته اند. پس وجود تعریفی مشخص از فرهنگ ریسک در سازمان می تواند برای شناخت این مقوله مهم بسیار کارگشا باشد.
فرهنگ ریسک سازمانی:
معیارهای رفتاری فردی و گروهی در یک سازمان که قابلیت شناسائی، فهم و تحلیل، بحث آزادانه و اقدام درباره ریسک های جاری و آتی را فراهم می سازد
در یک فرهنگ سازمانی مستحکم برای معیارهای فرهنگی خطوط راهنمائی مشخص شده که رفتارهای تصمیم گیری مدیریتی حول آن انجام می گردد. فرهنگ سازمانی ریسک، مجموعه باورهای مشترک در بدنه و تمامی لایه های سازمان است که فرایندهای مدیریتی ناخوداگاه بر مبنا و بستر آن جاری می شوند. به تعبیری دیگر، فرهنگ ریسک سازمانی نحوه برخورد عمومی کارکنان با مقوله ریسک در زندگی کاریشان در سازمان است. یک فرهنگ ریسک پذیر مستحکم از چند ویژگی مهم به شرح زیر برخوردار است:
• تبادل اطلاعات موثر و شفاف در حوزه استراتژی ریسک سازمانی
• استانداردهای پیشرفته برای تحلیل ریسک و اشاعه اطلاعات مربوط به آن در سازمان
• برجسته سازی سریع و اولویت بخشی موثر چالش ها و تهدیدات در سازمان
• مشخص و نمایان بودن توجه به مدیریت ریسک در رفتار مدیران ارشد سازمان (Role Modeling)
• انگیزه کارکنان به رویکرد انجام کارهای صحیح و دغدغه مندی آنها نسبت به سلامت و پایداری سازمان
• وجود انگیزه برای به چالش کشی باورها، فرضیات و اقدامات به صورت مستمر و سازنده در تمامی لایه های سازمان
ویژگی های فرهنگ سازمانی قوی باید در تمامی تعاملات میان فردی، میان گروهی و میان سازمانی برقرار باشد و به عنوان یکی از ارکان جهت ساز استراتژیک در نظر گرفته شود، اولویت های شناخته شده برای فرهنگ سازمانی به مثابه خط قرمزهایی هستند که هرگز حتا برای ایجاد منفعت های موقت، کنار گذاشته نمی شوند.
برمبنای این مدل گروه مشاوران مکنزی، ده مولفه فرهنگ ریسک در چهار دسته تقسیم بندی شده اند که میزان براورد مثبت هر یک می تواند موجب استحکام فرهنگ ریسک سازمانی و نارسائی های آنها موجب شکست در نهادینه سازی آن می گردد. چهار گروه اصلی به “شفافیت ریسک ها”، “رسمیت دادن و اذعان به ریسک”، “واکنش به ریسک” و ” اهمیت بخشی به ریسک” نام گذاری شده اند
معیارهای شکست در شفافیت ریسک سازمانی:
ارتباطات ضعیف: وقتی اطلاعات مربوط به ریسک های داخلی و خارجی به شیوه موثری در سطح سازمان به اشتراک گذاری نمی شود
تلورانش های نا مشخص: زمانی که مدیران سازمان اشتهای ریسک پذیری (Risk Appetite) را به صورت شفاف تدوین و تبیین نکرده اند و مدیران میانی میزان قابل پذیرش مخاطرات ریسک را در سازمان نمی دانند
کمبود بینش های مفید: زمانی که فرهنگ سازمانی از شناسائی ریسک های درحال وقوع عاجز می ماند و یا آنکه باور دارد که فهم اینچنین ریسک هایی از عهده کارکنان خارج است و تنها متخصصان می توانند آن را دریابند
معیارهای شکست در رسمیت و اذعان به ریسک:
اطمینان بیش از حد: زمانی که باور عمومی وجود دارد که سازمان در مخاطره نیست و یا ایمنی کاملی نسبت به ریسک های داخلی و محیطی وجود دارد
بدون چالش: زمانی که نسبت به ریسک ها بی تفاوتی وجود دارد و کارکنان و گروه های سازمانی یکدیگر را درباره باورها و اقداماتشان در حوزه ریسک ها به چالش نمی کشند
ترس از اخبار بد: زمانی که مدیران و کارکنان سازمان از شنیدن شکست ها و یادگیری از آنها فرار می کنند و ادراکشان آمادگی مواجه با تحلیل شکست ها را ندارد
معیارهای شکست در واکنش به ریسک:
بی تفاوتی: زمانی که در فرهنگ سازمانی بی تفاوتی نسبت به اصلاح اشکالات و شایستگی های ناکافی وجود دارد و مدیران میانی نسبت به واکنش موثر به ریسک ها دچار اهمال کاری هستند
واکنش آهسته: زمانی که سازمان ریسک ها را مشاهده می کند و برای مواجهه با آنها تصمیم می گیرد اما این رویکرد آنقدر آهسته اتفاق می افتد که کارائی خود را از دست می دهد
معیارهای شکست در اهمیت بخشی به ریسک:
آسیب به سیستم: زمانی که آستانه ریسک پذیری سازمان با پروفایل ریسک آن هماهنگ نیست و ریسک های با اولویت بالا فراموش شده و اقدامات کم اهمیت و جاری اولویت می یابد
بازیگری: زمانی که در فرهنگ سازمانی، افراد و واحد ها از عدم قطعیت ها و ریسک ها در جهت منافع فردی و واحدی خود استفاده می کنند و توجهی به اشتهای ریسک پذیری سازمان ندارند.
منبع:
Taking Control of Organizational Risk Culture, McKiensy Consulting Group
این مطلب را هم ملاحظه نمایید:
استفاده از مطالب فوق با ذکر منبع مجاز است
برای برگزاری آموزش یا دریافت مشاوره در حوزه مدیریت ریسک سازمانی، با ایمیل
hossein.nourian@gmail.com
تماس حاصل فرمایید