دگرگونی در نظریه های مدیریت استراتژیک

ضرورت تغییر و دگرگونی در نظریه های مدیریت استراتژیک

بر مبنای مقاله بازاندیشی در نظریه های مدیریت استراتژیک” نوشته مایکل اِ هیت و همکاران
چاپ شده در اکتبر 2020 در Strategic Management Journal

تخلیص و تشریح: حسین نوریان مشاور مدیریت استراتژیک

یکی از بحث‌برانگیزترین و تأثیرگذارترین نوشته‌های اخیر در حوزه مدیریت استراتژیک مقاله بازاندیشی در نظریه های مدیریت استراتژیک است و به‌ویژه به دلیل نگاه نوآورانه‌اش به تحولات راهبردی‌اش در شرایط بحران‌های جهانی مورد توجه قرار گرفته است در ادامه، مفاهیم اصلی، مبانی نظری، تحلیل‌های کلیدی و کاربردهای عملی آن را به‌صورت جامع شرح می‌دهم:
زمینه و انگیزه مقاله به شرایط جهان در سال 2020 با پاندمی کووید19 باز می گردد که نه‌تنها یک بحران در سلامت عمومی جوامع بود، بلکه اقتصاد جهانی، زنجیره‌های تأمین، رفتار مصرف‌کنندگان و مدل‌های کسب‌وکار را به‌صورت بی‌سابقه‌ای مختل کرد
این اختلال، استراتژیست‌ها را با پرسش‌هایی اساسی روبه‌رو کرد: چگونه می‌توان در جهانی که الگوهای گذشته دیگر قابل‌اعتماد نیستند، استراتژی تدوین کرد؟ نظریه‌های سنتی مدیریت استراتژیک، که عمدتاً برای محیط‌های پایدار و قابل‌پیش‌بینی طراحی شده‌اند، تا چه حد در چنین شرایطی کارآمد هستند؟ سازمان‌ها چگونه می‌توانند بین بقای کوتاه‌مدت و ارزش‌آفرینی بلندمدت تعادل برقرار کنند؟
پاندمی کرونا یک “شوک کوانتومی” (Quantum Shock) ایجاد کرد که نیازمند بازاندیشی در مفروضات بنیادین مدیریت استراتژیک است و از اینرو نویسندگان مقاله از اصطلاح “جهان غیرارگودیک” (NonErgodic World) استفاده می‌کنند، جهانی که در آن احتمال وقوع رویدادها ثابت نیست و میانگین‌های تاریخی نمی‌توانند آینده را پیش‌بینی کنند
این مفهوم از فیزیک و اقتصاد وام گرفته شده و برای استراتژیست‌ها به این معناست که ابزارهای سنتی پیش‌بینی (مانند تحلیل روندها یا مدل‌های خطی) دیگر کافی نیستند

تفاوت‌های استراتژی گذاری در محیط جدید و دگرگونی در نظریه های مدیریت استراتژیک

تعریف جهان غیرارگودیک:

در یک سیستم ارگودیک، میانگین رفتارهای گذشته می‌تواند آینده را پیش‌بینی کند (مانند یک سکه که احتمال شیر یا خط آن همیشه 50-50 است) اما در یک سیستم غیرارگودیک، مانند اقتصاد پساپاندمی، رویدادهای نادر و تأثیرگذار (Black Swans) می‌توانند کل سیستم را تغییر دهند.

چالشی که دنیای غیرارگودیک برای نظریه‌های قبلی مدیریت استراتژیک ایجاد می کند:

ناکارمدی نظریه مبتنی بر منابع (ResourceBased View RBV):

این نظریه فرض می‌کند که منابع کمیاب و ارزشمند سازمان (مانند فناوری یا برند) مزیت رقابتی پایدار ایجاد می‌کنند و استراتژیست های سازمان باید همواره به دنبال ایجاد مزیت های رقابتی پایدار باشند یعنی قابلیت های ارزشمندی که سازمان بسیار از آن برخوردار است و رقبایش بسیار به ندرت اندک، سازمان می تواند اهرم استراتژی اش را بر این مزیت ها تکیه دهد و در شرایط رقابتی موفق تر از سایر رقبا عمل کند. اما در شرایط پاندمی مشخص گردید که منابعی که قبلاً ارزشمند بودند (مثل شبکه‌های توزیع فیزیکی محصولات) ممکن است به سرعت بی‌استفاده شوند و هزینه های زیادی که شرکت ها برای ایجاد یا حفظ مزیت های رقابتی پرداخته اند به سرعت تلف گردد.

ناکارمدی نظریه نمایندگی (Agency Theory):

نظریه نمایندگی به موضوع تعارض منافع میان سهام داران با مدیران سازمان می پردازد و کلید موفقیت راهبردی سازمان را در کاهش این تعارضات و تناقضات اولیه می داند اما تمرکز بر کاهش تعارض بین مدیران و سهام‌داران در شرایط بحران ناکافی است، زیرا ذی‌نفعان دیگر (کارکنان، مشتریان) اهمیت بیشتری پیدا می‌کنند و به عبارتی تعارض میان حقوق و منافع کارکنان با مشتریان مهم تر می شود و اولویت بیشتری می یابد.

نظریه ذی‌نفعان (Stakeholder Theory) و تغییر پارادایم در آن:

نظریه ذی نفعان بر شناسایی تمامی تاثیرگذاران و تاثیرپذیران از سازمان تاکید می کند و کلید موفقیت راهبردی شرکت را در مدیریت موثر سطح تاثیرگذاری و تاثیرپذیری آنها می داند و البته در این مدل به دلیل اینکه مالکیت از قدرت و نیز علاقه مندی بیشتری برخوردارند اغلب در مرکز توجه قرار می گیررند اما پاندمی کرونا نشان داد که تمرکز صرف بر سهام‌داران (Shareholder Primacy) در شرایط بحران ناکارآمد است شرکت‌هایی که به ذی‌نفعان دیگر (مانند کارکنان با ارائه دورکاری یا مشتریان با خدمات دیجیتال) توجه کردند، انعطاف‌پذیری بیشتری نشان دادند برای مثال شرکت‌هایی مثل آمازون که در پاندمی زنجیره تأمین خود را برای تحویل سریع‌تر به مشتریان تقویت کردند، در مقابل رقبایی که فقط به سود کوتاه‌مدت فکر می‌کردند، موفق‌تر بودند

بنابراین به نظر می رسد که ادغام نظریه ذی‌نفعان با نظریه مبتنی بر منابع، به‌گونه‌ای که “هماهنگی منابع” (Resource Orchestration) نه‌تنها برای سهام‌داران، بلکه برای کل اکوسیستم ذی‌نفعان بهینه شود می تواند در این دوره بسیار به کار آید.

استراتژی در دو افق زمانی کوتاه‌مدت (Survival Mode) یا نظریه مدل بقا

اساس این نظریه بر حفظ تاب آوری در برابر تغییرات است که با ویژگی های جهان جدید بسیار بیشتر از نظریه های مدیریت استراتژیک قدیمی هماهنگ می باشد. این مدل بر سازگاری با محیط تاکید دارد و نشان می دهد که سازمان ها باید بتوانند قابلیت هایی در خود ایجاد کنند که آنها را به سرعت با دگرگونی ها تطبیق می دهد.
سازمان‌ها باید به سرعت نقدینگی را حفظ کنند، عملیات را ساده‌سازی کنند و به اختلالات فوری (مثل تعطیلی‌ها) واکنش نشان دهند زیرا این مدل نشان می دهد که سازمان هایی که بیشتر توانسته اند استفاده از منابع کلیدی خود را بهینه نمایند و هزینه ها را بیشتر کاهش بدهند در مقابل دگرگونی های محیطی تاب آوری بیشتری داشته اند.
بلندمدت (Value Creation): سازمان ها همزمان، باید برای تغییرات ساختاری (مثل دیجیتالی‌سازی یا تغییر رفتار مصرف‌کننده) آماده شوند

چابکی سازمانی و تفکر سیستمی چابکی (Agility):

سازمان‌ها باید ساختارهایی انعطاف‌پذیر (مثل تیم‌های چندوظیفه‌ای یا پلتفرم‌های دیجیتال) ایجاد کنند تا به سرعت به تغییرات پاسخ دهند در سازمان های امروزی روال های تصمیم گیری، فرایندها، توسعه محصول جدید، توسعه بازار و دگرگونی در مدل کسب و کار بسیار سریع تر انجام شود.

نقش تفکر سیستمی (Systems Thinking) در نظریه های مدیریت استراتژیک جدید

به‌جای تمرکز بر اجزای جداگانه (مثل یک واحد کسب‌وکار)، استراتژیست‌ها باید کل اکوسیستم سازمان شامل تأمین‌کنندگان، مشتریان و رقبا را در نظر بگیرند زیرا سازمان منفرد از اکوسیستم بسیار شکننده است اما سازمان هایی که در تعامل دایم با اکوسیستم عمل می کنند استحکام و تاب آوری بیشتری در مقابل تغییرات خواهند داشت

ابزار پیشنهادی برای تحلیل استراتژیک در جهان جدید و دگرگونی های نو در نظریه های مدیریت استراتژیک

استفاده از مدل‌سازی سناریو (Scenario Planning) و شبیه‌سازی‌های پویا (Dynamic Simulations) برای پیش‌بینی و آمادگی برای شوک‌های آینده بسیار می توانند بکارآیند. اگرچه دگرگونی هایی از جنس قوهای سیاه ماهیتا غیرقابل پیش بینی هستند اما بسیاری از دگرگونی ها ماهیت پیش بینی پذیر دارند و رصد بهنگام آنها می تواند مزیت های رقابتی چابکی در واکنش به تغییرات را برای سازمان ها ایجاد کند

تحلیل‌های عمیق‌تر با بازتعریف مزیت رقابتی

در جهانی غیرارگودیک، مزیت رقابتی دیگر فقط به منابع خاص وابسته نیست، بلکه به قابلیت انطباق سریع (Adaptive Capacity) بستگی دارد برای مثال، شرکت‌هایی که در پاندمی به‌سرعت به تولید ماسک یا تجهیزات پزشکی روی آوردند (مثل شرکت‌های خودروسازی)، نشان‌دهنده این قابلیت بودند
نویسندگان پیشنهاد می‌کنند که مفهوم “مزیت رقابتی پایدار” (Sustainable Competitive Advantage) جای خود را به “مزیت رقابتی موقت” (Transient Competitive Advantage) بدهد که با نوآوری مداوم حفظ می‌شود

پیامدهای نظری تکامل نظریه مبتنی بر منابع: به‌جای تمرکز بر مالکیت منابع، باید بر “دسترسی به منابع” (Resource Access) و “مدیریت پویای منابع” (Dynamic Resource Management) تأکید شود

ادغام با نظریه پیچیدگی (Complexity Theory):

سازمان‌ها باید به‌عنوان سیستم‌های پیچیده و خودسازمان‌ده دیده شوند که در آن بازخوردها و تعاملات غیرخطی نتایج را تعیین می‌کنند
سازمان دهی: ساختارهای سلسله‌مراتبی سنتی باید با شبکه‌های تخت‌تر و پاسخ‌گوتر جایگزین شوند
سرمایه‌گذاری در فناوری: فناوری‌هایی مثل هوش مصنوعی و تحلیل داده‌های بزرگ برای پیش‌بینی و پاسخ به تغییرات ضروری هستند

ضرورت انجام موثر مدیریت ریسک در نظریه های مدیریت استراتژیک جدید

استراتژیست‌ها باید برنامه‌های مدیریت ریسک را از تمرکز بر ریسک‌های شناخته‌شده به سمت ریسک‌های ناشناخته یا قوهایی سیاه (Unknown Unknowns) تغییر دهند
سناریوسازی پیشرفته: به‌جای پیش‌بینی یک آینده، سازمان‌ها باید برای چندین آینده ممکن آماده شوند (مثلاً سناریوهایی برای فروپاشی زنجیره تأمین یا ظهور فناوری‌های مخرب)
تمرکز بر ذی‌نفعان: در بازارهایی که اعتماد عمومی به کسب‌وکارها کاهش یافته، توجه به مسئولیت اجتماعی و پایداری می‌تواند مزیت رقابتی ایجاد کند
ساختارهای انعطاف‌پذیر: سرمایه‌گذاری در تیم‌های چابک و پلتفرم‌های دیجیتال برای واکنش سریع به بحران‌ها

نقد و بحث‌های پس از انتشار مقاله:

موافقان نظریه: بسیاری از محققان این مقاله را به دلیل به‌روز کردن نظریه استراتژیک در عصر عدم قطعیت ستوده‌اند کنفرانس‌های استراتژیک در سال 2023 و 2024 (مانند Academy of Management) این ایده‌ها را به بحث گذاشتند
مخالفان این نظریه: برخی معتقدند که تأکید بیش‌ازحد بر انعطاف‌پذیری ممکن است به از دست رفتن تمرکز استراتژیک منجر شود و همچنین، پیاده‌سازی این رویکرد در سازمان‌های کوچک‌تر با منابع محدود چالش‌برانگیز است

جمع بندی و نتیجه گیری درباره نظریه های مدیریت استراتژیک و دگرگونی آنها

“استراتژی در جهانی غیرارگودیک و پساپاندمی” یک دعوت‌نامه جسورانه برای بازاندیشی در مدیریت استراتژیک است این کار نه‌تنها نظریه‌پردازان را به چالش می‌کشد تا مفروضات قدیمی را کنار بگذارند، بلکه به استراتژیست‌های عملی ابزارهایی برای مواجهه با جهانی پر از آشوب و فرصت می‌دهد برای شما که قصد ترجمه دارید، این مقاله هم عمیق است، هم به‌روز، و هم می‌تواند با شرایط متغیر ایران (تحریم‌ها، نوسانات اقتصادی) مرتبط شود—مثلاً با بحث درباره چگونگی انطباق شرکت‌های ایرانی با شوک‌های غیرمنتظره

جهت دریافت اطلاعات بیشتر یا مشاوره مدیریت استراتژیک با رویکرد تحول دیجیتال با ما تماس حاصل فرمایید

درخواست مشاوره