کاربرد داستان سرایی در مدیریت
نقش قصه گویی در مدیریت و رهبری سازمانی
حسین نوریان، مشاور مدیریت استراتژیک، علی خدایی نویسنده
در تاریخ بیست و سوم آبان ماه 1403 جلسه ای در شهرکتاب اصفهان با حضور حسین نوریان مشاور مدیریت استراتژیک و علی خدایی نویسنده برجسته پیرامون موضوع کابرد داستان سرایی در مدیریت و رهبری سازمانی برگزار گردید که مورد توجه علاقه مندان قرار گرفت.
نقش قصه گویی در استراتژی
در این جلسه حسین نوریان ابتدا بر مبنای کتاب تفکر سریع و کند دانیل کانمن، به ساختار تحلیلی مغز پرداخت، او بیان کرد که ذهن انسان قوت بسیار زیادی در حافظه و گنجایش اطلاعات دارد و البته توان پردازشی آن نیز بسیار است. اما در مقابل ساختار مغز در واکاشی سریع اطلاعات از حافظه کند و تا حدودی ناکارمد است و به همین خاطر است که امکان دارد که ما در زمان هایی نتوانیم اطلاعاتی که در حافظه مان وجود دارد را بیاد آوریم. مغز ما برای جبران این نقصان راهکارهایی را یافته است که یکی از آنها فشرده سازی اطلاعات و تبدیل چندین واحد اطلاعاتی به یک واحد است تا ذخیره و واکاوی آن آسان تر شود. به این منظور ذهن ما ناسازگاری های میان اجزای اطلاعات را حذف می کند، به آن فراز و فرود و جذابیت می بخشد تا بتواند آن را به خوبی ذخیره کند و به راحتی واکشی نماید. اینگونه است که داستان ها پدید می آیند. داستان ها همان اطلاعات از هم گسیخته ای هستند که ناسازگاری های بینشان مرتفع شده و ماهیت علت و معلولی یافته و متناسب با ساختار ذخیره سازی مغز، فشرده شده اند.
ذهن ما داستان را بسیار دوست دارد و می پسندد زیرا قصه با ویژگی هایی از مغز که ذکر گردید بسیار سازگار است برای همین است که پدر و مادر و مادربزرگ تنها با ابزار یکی بود یکی نبود می توانند کودک گریزپای را آرامی بخشند.
استقاده از داستان سرایی و داستان گویی در تفهیم مطالب
با توجه به آنچه که گفته شد، زمانی که مدیران در موقعیت و مقام تفهیم و توضیح مطالب برای دیگران هستند، مثلا می خواهنند یک استراتژی را بیان کنند و توضیح دهند به گونه ای که کارکنان به خوبی آن را دریابند، هیچ ابزاری بهتر از قصه گویی نیست. این بهترین روش برای ایجاد کردن درگیری ذهنی بین مخاطب و محتوا است.
انواع داستان های سازمانی:
حسین نوریان در آن جلسه پس از تببین ماهیت و نقش داستان سرایی در تفهیم مطالب و خصوصا استراتژی به کارکنان سازمان به انواع داستان هایی که در سازمان ها کاربرد دارد پرداخت. او اینگونه بیان کرد که سازمان ها با گونه های متنوعی از داستان مواجه هستند که هریک کارکرد تفهیمی خود را دارد. مثلا داستان پیدایش شرکت یا داستان بنیان گذار بر ایجاد فرهنگ سازمانی قوی و ایجاد چتر برند متمایز تاثیر زیاد دارد و داستان های محصول به عنوان پیشران فروش آنها عمل می کند، داستان هایی از موفقیت و شکست نیز سبک رهبری پویا و قدرتمند را در سازمان ایجاد می کنند.
در ادامه حسین نوریان، بر اساس قواعد دستور زبان داستان، چند الگو و قاعده داستان سرایی اثربخش مانند، “گربه را نجات بده” ، “پرنسس را آزاد کن”، “گاو را بکش” و ” به خانه برگرد” را تشریح کرد و روش استفاده، ماهیت و کاربرد هریک را بیان نمود.
ضعف و خطر داستان سرایی در تحلیل استراتژیک
اما وقتی که مدیران در موقعیت تحلیل مطالب هستند، برایشان شنیدن داستان بزرگ ترین خطر است زیرا همانگونه که گفته شد، برای به وجود آمدن داستان، باید اطلاعات ناسازگار حذف شود و اطلاعات سازگار دیگری ( شاید به نادرستی) به آن اضافه گردد و فراز و فرودی بیابد. اینجاست که اطلاعات با خطاهای زیادی مواجه می شوند و می توانند تحلیلگر را با اشتباهات زیاد شناختی و ادراکی مواجه کنند! این واقعیت آنجا خطرناک تر می شود که بدانیم جذابیت داستان آن را باورپذیرتر می کند که بازهم خطاها تشدیدتر می شوند. پس مدیران در جلسات تحلیلی حتما باید راهکارهایی برای غلبه بر خطای شناختی داستان سرایی و قصه گویی داشته باشند! و بدانند که آن کسانی که در جلسات تحلیلی جذاب تر و حتا سازگارتر جذاب تر صحبت می کنند، ای بسا بیشتر خواسته یا ناخواسته دروغ می گویند!
استفاده از داستان سرایی در تحلیل سازمان های پیچیده و استراتژی
پیرو سوال علی خدایی، حسین نوریان به نکته ای جالب توجه اشاره کرد، او گفت اگرچه داستان سرایی می تواند، تحلیل را با خطاهای شناختی و ادراکی مختلف از جمله خطر تحلیل علی و معلولی مواجه کند اما گاهی خود به عنوان یک ابزار تحلیلی نیز استفاده می شود! جایی که اتفاقا تحلیل بسیار دشوار است یعنی تحلیل استراتژیک سازمان های پیچیده! او اینگونه توضیح داد که در سیستم های پیچیده، تعداد اجزا بسیار زیاد است و آنها متناسب با رفتار یکدیگر، رفتارهای متفاوتی را از خود نشان می دهند، به عبارت دیگر رفتار و عملکردشان تحت تاثیر هم است، در اینجا با توجه به نظریه سیستم های پیچیده و تفکر سیستمی، تحلیل کل سیستم با تحلیل تک تک اجزای آن امکان پذیر نیست و برای تحلیل سیستم باید روابط میان اجزا را تحلیل کرد که البته این روابط بسیار زیاد و متنوع هستند، در این موقعیت ها یکی از راه های چاره، بهره گیری از داستان و داستان سرایی برای تجسم و تحلیل سازمان یا سیستم است که در آن از ابزار استعاره استفاده می شود، سازمان و چالش هایش به موقعیت های مختلف در قالب داستان ها و استعاره ها تشبیه می شوند و آنگاه قابل تحلیل می گردند. نوریان برخورداری از شایستگی تحلیل سیستم پیچیده با ابزار داستان و استعاره را بسیار مهم و ذی قیمت بیان کرد و گفت تعداد مشاورین و مدیرانی که از این قدرت و توانمندی برخوردارند بسیار کم است.
استفاده از مطالب فوق تنها با ذکر منبع مجاز است
جهت دریافت اطلاعات بیشتر یا مشاوره مدیریت استراتژیک با ایمیل hossin.nourian@gmail.com تماس حاصل فرمایید.


