درباره کارافرینی

کارافرینی، آنچه که درست فهمیده نشد

حسین نوریان- مشاور مدیریت استراتژیک

نشریه دنیای اقتصاد اصفهان – دوازدهم اردیبهشت 1403

از اساتید قدیم علم مدیریت ایران که برای اولین بار واژه کارافرین را برای مفهوم entrepreneur برگزیده‌ بودند نقل شده است که آنها خود به انتخاب این واژه انتقاد کرده اند و آن را برای تعریف دقیق و درست ان مفهوم مناسب نداسته اند. واقعیت همین است، آنچه که امروز به عنوان کارافرین در ادبیات مدیریتی و اقتصادی جهان مطرح است، به معنی افرادی که می کوشند برای نیروی کار در جامعه فرصت اشتغال فراهم آورند نیست! اگرچه چنین رویکرد و تلاش هایی بسیار ارزشمند است و در رشد اقتصادی و بهبود رفاه جامعه تاثیر مطلوب دارد، اما طبق تعریف درست، کارافرینان افرادی هستند که از شجاعت، توان و دانش تبدیل یک ایده به محصول یا خدمتی ارزش افزا برای جامعه برخوردارند طبیعتا در اثر چنین تلاش هایی فرصت های کاری نیز ایجاد می شود و دیگرانی از آن بهره مند می شوند اما آنچه در ذات تعبیر کارافرینی نهفته، مفاهیمی همچون خلاقیت، نوآوری، ابتکار، شجاعت، ریسک پذیری و توان تجاری سازی است.
دانش زبان شناسی به ما آموخته است که واژگان بارمعنایی خود را به مفهوم اصلی گسترش می دهند و چه بسا ممکن است که انتخاب نادرست یک واژه مفهوم اصلی را هم دگرگون سازد! اتفاقی که دقیقا در اینباره افتاده است و ساز و کارهایی که اکنون برای ترویج کارافرینی در جامعه اقتصادی ما اندیشیده شده، بیش از آنکه متناسب با مفهوم و فلسفه اصلی آن باشد، با معنای ایجاد اشتغال همسو شده و موجب گردیده سازکارهای لازم برای تربیت و توانمندسازی افراد نوآور و خلاق در جامعه کمتر فراهم گردد این واژه گزینی واقعیاتی را درباره کارافرینی کمرنگ نموده که در ادامه به برخی از آنها اشاره می کنم.

شجاعت و ریسک پذیری

کارافرین کسی است که شجاعت مواجهه با واقعیات اقتصاد و بازار را داشته باشد، کسی که تشویش و هیجان ناشی از عدم قطعیت های محیطی را دلچسب تر از بالش نرم حقوق و دستمزد اندک تضمین شده بداند و به وضعیت موجود قانع نباشد، کسی که عدم قطعیت و ریسک های محیطی را بهتر و زودتر از دیگران شناسایی می کند و ایده هایی را متناسب با بهره گیری از آنها در سر می پروراند و تا تحققشان دنبال می کند. طبیعتا اگر مراد از کارافرینی تنها اشتغال زایی باشد، شاید این هدف را بتوان راحت تر و بهره ور تر و مطمین تر از مواجهه با دگرگونی ها و ریسک های فعلی و آتی محقق کرد، اما کارافرین رویای آینده را در سر می پروراند و به دنبال خلق ارزش است. اما واقعیت این است که همواره مواجهه با ریسک سری در موفقیت و سری دیگر در شکست دارد پس کارافرین فردی است که از ریسک نمی هراسد لذا اگر جامعه اقتصادی به دنبال بسط این مفهوم و پشتیبانی از چنین کارافرینانی است باید اثر شکست در پذیرش ریسک ها را برای آنها کاهش دهد و ایشان را از عواقب ریسک پذیری زیاد براهند نه آنکه بترساند!
اکنون در کشور ما به تعداد زیاد صندوق های تامین مالی، شتاب دهنده ها و سازمان های متعدد برای فراهم آوری نقدینگی جهت فعالیت کارافرینان ایجاد شده اما با اندکی دقت متوجه می شویم که سازوکارهای اغلب آنها نه تنها با مفهوم کاهش تبعات منفی ریسک همخوانی ندارد بلکه آن را تقویت می کند! اخذ ضمانت نامه ها و وثیقه ها، بهره و هزینه های تامین مالی بالا و سازوکارهایی اینچنینی، کارفرینان جوان را چمبره ترس از عواقب مواجهه با ریسک ها فرو می برد و در آنها این رفتار را تقویت می کند که بهتر است بر ایده های کم ریسک و کم بازده تمرکز کنند یا حتا خدای نکرده از ایده کارافرینی خود منصرف شوند و از آن منابعی که بدست آورده اند در فعالیت های دیگری که ریسکی ندارد مانند نوسان گیری از بازارهای مختلف که بازدهی بیشتری دارند استفاده کنند! این نارسایی تنها محدود به شکل حمایت نیست بلکه نوع حامیان را هم در بر می گیرد! کسانی معمولا می توانند از این تسهیلات استفاده کنند که امتیازهای زیادی در موارد معمولا نامرتبط با شایستگی های کارافرینی جمع کرده باشند! فعالیت های علمی، نوشتن مقاله! عضویت در هیات علمی دانشگاه و … در واقع شایستگی های یک فرد کارافرین ریسک پذیر با چنین صفات و ویژگی هایی چقدر سازگار است!

شکست تقریبا محتوم!

مفهوم دیگری که در ذات کارافرینی نهفته است، واقعیت شکست است، همه باید بپذیرند که شکست در ذات کارافرینی است! قرار است بسیاری از آنهایی که در این عرصه پای می گذارند شکست بخورند! دلیلش هم کاملا مشخص و ساده است، آنها در ورطه عدم قطعیت و ریسک پای گذاشته اند! مانند یک جبهه رزم که آنجا هم فضای عدم قطعیت است تعداد زیادی از قهرمانان موفق به تجربه مشاهده پایان جنگ و پیروزی نمی شوند تا تعداد دیگری از قهرمانان آن را تجربه کنند! هر دو گروه قهرمان هستند زیرا گروه اول زمینه پیروزی گروه دوم را فراهم کرده است، در کارافرینی هم عینا همینطور است، تعداد زیادی از کنشگران اقتصادی این حوزه باید شکست بخورند تا دانش و تجربه و بینش های لازم برای موفقیت دیگران فراهم گردد. اما همه می پندارند که کارافرینان حتما موفق می شوند چون آنها تنها موفق ها را می بینند، متاسفانه کسی درباره شکست هایش کتاب نمی نویسد، کسی از بازنده ها تقدیر نمی کند و رسانه ها هم تمایلی به مصاحبه با آنها ندارند!
ادامه دارد..

استفاده از مطالب فوق تنها با ذکر منبع مجاز است

جهت دریافت اطلاعات بیشتر یا مشاوره مدیریت استراتژیک با ایمیل hossein.nourian@gmail.com تماس حاصل کنید

شما ممکن است این را هم بپسندید