تحلیل سناریو در صنعت ساختمان
استراتژی گذاری برای آینده ساخت و ساز مسکن بر اساس روش تحلیل سناریو
یحیی آباده، مدیرعامل شرکت کاشی و سرامیک آراتایل
حسین نوریان، مشاور مدیریت استراتژیک، نوشته شده برای شرکت کاشی و سرامیک آراتایل
درباره ماهیت استراتژیک صنعت ساختمان
در تمامی کشور ها از جمله ایران مقوله ساخت و ساز مسکن از جمله مهمم ترین موضوعات استراتژیک از لایه های حاکمیتی و اقتصاد کلان تا بتگاهی و اقتصاد خرد است، ساخت و ساز به عنوان یکی از صنایع مادر مهم ترین عامل تحریک در بازارها و صنایع مختلف به شمار می رود و طبیعتا رکود در آن اثر کاهنده زیادی بر شاخص رشد اقتصادی کشورها دارد، از این روست که تحلیل این صنعت نقش مهمی در سیاست گذاری های کلان گرایش های سیاسی مختلف دارد و نوع نگاه به آن و استراتژی هایی که بر پایه آن نگاه اتخاذ می شود از جمله مهم ترین و البته پرریسک ترین تصمیمات کلان به شمار می رود و همه صاحب نظران سعی می کنند نظریه و دیدگاهی متمایز در این زمینه ارایه کنند.
اما باید بپذیریم که استراتژی و سیاست گذاری درباره چنین مقوله تاثیرگذاری اصلا ساده نیست و پیچیده ها و ابهامات زیادی دارد. زیرا استراتژی برای آینده تعیین می گردد و فراهم آوری استراتژی خوب به میزان شناخت از آینده باز می گردد!
اما کدام آینده؟ آیا یک آینده وجود دارد یا آینده های متعددی هستند که می توانند اتفاق بیفتند؟ میزان قطعیت شناخت ما از وضعیت آتی چقدر است تا بتوانیم بر روی آن تکیه کنیم و برای سازمان خود یا بلکه جامعه استراتژی و سیاست گذاری نماییم؟
واقعیت آن است که درک ما از آینده صنعت بزرگ، پیچیده و پر ابهام ساختمان نمی تواند قطعی باشد، ریسک های متعدد قابل یا غیرقابل پیش بینی اثرخواهند کرد و وضعیت چند سال آینده را نسبت به آنچه ما اکنون می پنداریم بسیار متفاوت می سازند!
اما اگر نمی شود آینده قطعی را پیش بینی کرد، آیا باید آن را رها نمود، نباید به راهبرد و سیاست گذاری پرداخت؟ جواب این سوال هم منفی است قطعا هم کشور هم بنگاه های اقتصادی صنعت ساختمان نیازمند برخورداری از چشم انداز و راهبرد هستند که مقصد و مسیر را برایشان روشن نماید
تحلیل صنعت ساختمان با روش تحلیل سناریو
کلید رفع این تعارض در روش تحلیل سناریو است! ما نمی توانیم یک آینده را در نظر بگریم آما آینده های متفاوت و متعدد قابل بررسی هستند. ما نمی دانیم کدام آینده محقق می شود اما می توانیم بر روی اشتراکات آنها سرمایه گذاری کنیم، بر روی محتمل ترین هدف گذاری نماییم، چشم اندازمان را متناسب با پرفایده ترینشان تعیین و در برابر بدترینشان آمادگی تاب آوری و استحکام ایجاد کنیم
در این روش به گونه ای که در نمودار زیر هم نشان داده شده معمولا دو مگاترند یا عدم قطعیت تاثیر گذار با همدیگر ترکیب می شوند تا در تقاطع آنها سناریوهای مختلف شکل بگیرد، هر کدام از این سناریوها تجسم وضعیتی از آینده خواهد بود، در این حالت ما با ایجاد فهم روشن از هریک از این آینده ها می توانیم به شیوه اثربخشی استراتژی گذاری نماییم
تحلیل سناریو بر مبنای دو عدم قطعیت تصدی گری دولتی و تفاوت نگرش فرهنگی و اجتماعی به مقوله مسکن
در این مقاله دو عدم قطعیت بر پایه ابرروندنماهای مشاهده شده در سالهای اخیر و نتایج آینده پژوهی های جهانی بررسی شده است. اولین عدم قطعیت که محور افقی این تحلیل است، به عوامل اجتماعی و فرهنگی باز می گردد! آیا سبک معماری و ساخت و ساز مسکن به شیوه کنونی و سنتی ادامه می یابد، یا متناسب با تغییرات جمعیتی، اقلیمی و فرهنگی مردم، دستخوش تغییر می شود.
وضعیت سنتی همانی است که هم اکنون وجود دارد اما وضعیت نوظهور متناسب با دگرگونی های جمعیتی شامل افزایش تعداد سالمندان در سالهای آتی، افزایش متوسط امید به زندگی آنها و ناتوانی اطرافیان در نگهداری موثر از آنها است. عوامل دیگر که وضعیت نوظهور را ایجاد می کنند تغییر سبک زندگی مردم، استفاده بسیار بیشتر آنها از فضاهای سوم مانند کافی شاپ ها است. عوامل دیگر هم اثر گذار هستند مثلا ویژگی های نسل Z و تفاوت های ایجاد شده در کسب و کارها که بیشتر به استفاده از متخصصان آزاد (freelancer) و فضاهای کار اشتراکی و در منزل گرایش دارد
اما محور دوم که محور عمودی است به میزان تمایل یا عدم تمایل دولت به مداخله مستقیم در صنعت ساخت و ساز بر می گردد، اینکه ترجیح دولت های فعلی و آتی بر تصدی گری ساخت و ساز خواهد بود یا ایجاد زیرساخت ها و حمایت از بخش خصوصی در ساخت و ساز؟
برخورد این دو مولفه کلان عدم قطعیت، چهار سناریو مختلف در صنعت ساختمان را برای ما آشکار می کنند.
سناریو پیش روی اول در صنعت ساختمان
آینده ای است که در برخورد دو عدم قطعیت تصدی گری دولتی و سبک نوظهور در طرح ریزی ساخت و ساز ایجاد می شود، به نظر می رسد که این آینده چندان محتمل نیست، زیرا معمولا در همه دنیا بخش دولتی در گرایش به سبک های نوظهور نسبت به بخش خصوصی کندتر است، اما اگر این آینده اتفاق بیافتد، شاهد شهرکها و ساختمان هایی خواهیم بود که از معیارهای حداقلی جامعه آتی و متناسب با ترجیحات فرهنگی حاکمیتی برخوردار هستند، بنابراین شاید نتوانند بازار تقاضا را چندان تحریک نمایند و میزان ساخت و ساز در این حالت نمی تواند مقیاس بسیار بزرگ داشته باشد. قیمت تمام شده این نوع مسکن معمولا اندک نیست بنابر این بازار هدف آن طبقه ضعیف جامعه نخواهد بود و دهک های درامدی میانه و بالا مشتریان آن پنداشته می شوند که البته تمایل حاکمیت برای ایجاد مسکن برای این طبقات کمتر از دهک های پایین است، لذا این آینده نمی تواند تغییرات چندانی را در میزان رونق بازار مسکن در زیربخش های مختلف آن ایجاد کند.
سناریو پیش روی دوم در صنعت ساختمان:
در این آینده دولت تصدی گری ساخت و ساز در مقیاس بالا را بر عهده می گیرد و بر ساخت انبوه مسکن ارزان قیمت تمرکز می کند، استراتژی این فضا عمدتا بر پایه رهبری هزینه و کاهش بهای تمام شده خواهد بود تا بتواند برای طبقه محروم در دهک های درامدی پایین مسکن ایجاد کند که وظیفه ذاتی حاکمیت است. در این حالت تحریک تقاضا برای بخش های مختلف بازار مسکن که محصولات عمدتا ارزان قیمت و در میزان انبوه ایجاد می کنند خواهد بود. البته ابهامات و کاستی های مختلف در کیفیت اینگونه از مسکن و شهرسازی آن که به تبع تمرکز بر کاهش هزینه ها به وجود می آید ممکن است منجر به کاهش استقبال مردم از خرید این خانه ها بشود.
سناریو پیش روی سوم در صنعت ساختمان:
از برخورد دو عدم قطعیت تصدی گری بخش های مختلف خصوصی با بستر سازی دولتی و نگرش نوظهور به مسکن، آینده مرتبط با سناریو سوم به وجود می آید. این آینده می تواند فرصت بسیار مناسبی برای کسب و کارهایی باشد که می خواهد طرح ریزی جدیدی در مدل کسب و کار و محصولاتشان به وجود بیاورند. استراتژی اصلی در این فضا، توسعه اکوسیستم ها است. گروه های مشارکتی از بخش خصوصی که منابع خود را با یکدیگر تسهیم می کنند و پروژه های خاص و بزرگ متمایز را به انجام می رسانند. استقبال طبقه متوسط و نسل بعدی از این خانه ها بسیار زیاد خواهد بود چون متناسب با دگرگونی های اجتماعی آنها است. شرکت هایی که بتوانند استراتژی ارکسترایتوری این اکوسیستم ها را به عهده بگیرند یا خدمات و محصولات متناسب با دگرگونی های جامعه آتی ایجاد کنند مثلا ساختمان ها و خدمات جانبی متناسب با نیازهای سالمندان یا ویژگی های فردی و شغلی نسل های اتی را ایجاد کنند، پیشترین منفعت را از این فضا می برند.
سناریو پیش روی چهارم در صنعت ساختمان:
وقتی دولت تمایلی به تصدی گری در ساخت و ساز مسکن نداشته باشد و بخش خصوصی نیز رغبتی به گرایش به دگرگونی های نوظهور در ساخت مسکن نشان ندهد، وضعیت آینده بیشترین شباهت به وضعیت فعلی را خواهد داشت و به نظر می رسد کلیه تبعات آن شامل رکود فعلی در این بخش ادامه بیابد. در این فضا استراتژی مناسب برای شرکت های حوزه ساخت و ساز رقابت بر دو مقوله کیفیت و هزینه تمام شده خواهد بود تا بلکه با ایجاد مزیت های رقابتی سنتی سهم خود را از این بازار دشوار و کوچک به دست آورند.
استراتژی گذاری در صنعت ساختمان بر اساس چهار سناریو پیش رو
شرکتهای فعال در حوزه صنعت ساختمان باید درک عمیقی از شرایط و دلایل پیدایش هر یک از این آینده های پیش رو فراهم کنند، ابتدا قابلیت های سازمانی که درباره همه این سناریوها کاربرد دارد و در صورت اتفاق افتادن همه آنها، می تواند برای شرکت مزیت ایجاد کند را بشناسند و برای فراهم آوری آن اولویت بندی کنند، سپس چشم انداز سازمان خود را متناسب با پرفایده ترین سناریو ترسیم، برای محتمل ترین آن برنامه ریزی کنند و قابلیت های سازمانی تاب آوری و استحکام را برای مواجهه با بدترین سناریو در شرکت خود ایجاد نمایند.
برنده این بازی شرکتی خواهد بود که زودتر از بقیه بتواند سیگنال های بروز محتمل ترین سناریو را تشخیص دهد و برای بهره برداری از فرصت های آن برنامه ریزی نماید. ماهیت برخی از این سناریوها از هم گسیخته ساز است ( مانند سناریو سوم ) در این حالت شرکت های کوچک تر می توانند با صرف منابع کم اما با هوشیاری و آمادگی، جایگاه رهبری بازار را از پیشکسوتان موفق قبلی خود بربایند.
استفاده از مطالب این سایت تنها با ذکر منبع مجاز است
جهت دریافت اطلاعات بیشتر یا مشاوره مدیریت استراتژیک با رویکرد تحول دیجیتال با ما تماس حاصل فرمایید
این مقاله را هم بخوانید: