استراتژی به مثابه تمرین

دیدگاه تحلیلی و کاربردی برای استراتژیست‌های مدرن شیوه تمرین استراتژی است

به عنوان مشاوری با بیست و چند سال تجربه مشاوره به شرکت‌های متعدد، سیاست‌گذاری‌های بنگاهی و نوآوری‌های فناورانه، استراتژی را نه به عنوان یک مفهوم انتزاعی، بلکه به مثابه تمرینی زنده و پویا می‌بینم. می پنداررم که استراتژی مانند یک ورزش و هنر رزمی است، تئوری‌ها پایه فنونی است که مربی به ورزشکار یاد می دهد، اما پیروزی در میدان واقعی، از طریق تمرین روزانه، تطبیق لحظه‌ای و تعامل های انسانی حاصل می‌شود.
در این مقاله به بررسی عمیق تمرین استراتژی یا “استراتژی به مثابه تمرین” (Strategy as Practice – SAP) می‌پردازم. این رویکرد، که از دهه ۱۹۹۰ میلادی شکل گرفته، استراتژی را از برج عاج جلسات مدیران عالی با مشاوران یا پاورپوینت‌های تهیه شده توسط مدیران استراتژی و مشاوران به سطح اقدامات روزمره سازمان‌ها می‌آورد که استراتژی را از یک پروژه تعریف شده در سطح مدیرریت عالی تبدیل به یک فرهنگ یا فرایند در سازمان می کند و استراتژی نه به عنوان مجموعه فعالیت های اضافی بلکه به عنوان زندگی نرمان در شرکت ها مستقر می گردد.

من این مقاله را با ترکیبی از تحلیل های نظری، مثال‌های واقعی، کاربردهای عملی و چالش‌های مهم ان ساختاربندی کرده ام، تا نه تنها درک تئوریک، بلکه ابزارهای عملی را هم برای استفاده استراتژیست‌ها فراهم کرده باشم. هدفم تبدیل این مفهوم به راهنمایی عملی برای رهبران کسب‌وکار در دنیای نوسانی، نامطمئن، پیچیده و مبهم است.

چرا استراتژی به مثابه تمرین اهمیت دارد و تمرین استراتژی چیست؟

در دنیای امروز، جایی که تغییرات فناورانه مانند هوش مصنوعی و بلاکچین بازارها را دگرگون می‌کنند، رویکردهای سنتی استراتژی – مانند مدل‌های پورتر یا تحلیل SWOT – اغلب ناکافی به نظر می‌رسند. این مدل‌ها استراتژی را به عنوان یک فرآیند برنامه‌ریزی بالا به پایین می‌بینند، اما واقعیت این است که استراتژی در عمل شکل می‌گیرد و به تدریج و نه دفعتا آشکار می شود. استراتژی به مثابه تمرین (SAP) این خلأ را پر می‌کند و این مفهوم را در بطن فرهنگ سازمانی نهادینه می سازد.
این دیدگاه، که توسط محققانی مانند پائولا جارزابکوفسکی و ریچارد وایتینگتون توسعه یافته، استراتژی را به عنوان مجموعه‌ای از اقدامات اجتماعی، روتین‌ها و تعاملات انسانی تعریف می‌کند آنگونه که به جای تمرکز بر روی “چه چیزی استراتژی است؟” یا ” استراتژی ما کدام است”، تمرین استراتژیک از سازمان ها می پرسد: “چگونه استراتژی انجام می‌شود و چگونه با آن تعامل می کنید؟”
این شیوه ریشه در تئوری تمرین (Practice Theory) دارد، که تاریخ آن بسیار پیش از مفاهیم استراتژی مدل و مرتبط با عرصه فلسفه است و از فیلسوفانی مانند پیر بوردیو و آنتونی گیدنز الهام گرفته است. این تئوری تأکید می‌کند که دانش و اقدام، جدایی‌ناپذیر هستند؛ استراتژی نه یک برنامه ثابت از پیش تعیین شده، بلکه فرآیندی پویا است که از طریق تمرین‌های روزمره تکامل می‌یابد و آشکار می شود.

در سال‌های اخیر، با انتشار مقالاتی مانند مطلب آکادمی مدیریت در ۲۰۲۵، استراتژی به مانند یک تمرین، به عنوان ابزاری برای درک پیچیدگی‌های استراتژیک در محیط‌های پویا برجسته شده است و مورد استقبال زیاد قرار گرفته است و این نگرش تئوریک در عمل و رفتار رهبری بسیاری از مدیران ارشد شرکت های جهانی نیز نمود یافته است.
برای مثال، در دوران پساکرونا، شرکت‌هایی که توانستند استراتژی خود را از طریق تمرین‌های انعطاف‌پذیر تطبیق دهند، مانند زوم یا آمازون، موفق‌تر از آنهایی بودند که استراتژی های متصلب از پیش تعیین شده داشته اند.
این رویکرد نه تنها تحلیلی، بلکه کاملا کاربردی است: استراتژیست‌ها می‌توانند با تمرکز روی تمرین های خرد (میکرو-پراکتیس‌ها ) یا تعاملهای کوچک، مانند جلسات تیمی یا با بکارگیری ابزارهای دیجیتال – سازمان خود را چابک‌تر کنند. در ادامه، به تاریخچه، مفاهیم کلیدی، مقایسه با رویکردهای سنتی، کاربردها، چالش‌ها و راهنمایی‌های عملی می‌پردازم.

تاریخچه و بنیادهای نظری تمرین استراتژی یا استراتژی به مانند یک تمرین ( SAP)

تاریخ این مکتب به دهه ۱۹۹۰ بازمی‌گردد، زمانی که هنری مینتزبرگ با کتاب “ظهور و سقوط برنامه‌ریزی استراتژیک” (۱۹۹۴) رویکردهای سنتی را نقد کرد. مینتزبرگ استراتژی را به عنوان “الگویی در جریان اقدامات” توصیف کرد، که پایه‌ای برای شکل گیری و فرمولاسیون این روش شد. در سال ۲۰۰۳، جارزابکوفسکی در کتاب “استراتژی به مثابه تمرین” این مفهوم را رسمی و آن را به عنوان یک دیدگاه جدید معرفی کرد. اکنون این مکتب بخشی از جنبش چرخش به سمت تمرین یا پراکتیس ترن (Practice Turn) در علوم اجتماعی است، که تأکید آن بر فعالیت‌های روزمره به جای ایجاد و کنترل ساختارهای کلان است.

بنیادهای نظری رویکرد این روش بر سه پایه استوار است:

۱) تمرین‌های اجتماعی در سازمان (Social Practices)، که روتین‌های و فرایندهای تکرار پذیر مانند جلسات استراتژیک، رویدادهای مدیریت دانش و مانند آنها را شامل می‌شود و موضوعات بسیار متنوع و متعدد خرد و کلان را دربر می گیرد.

۲) عوامل انسانی (Actors)، که نشان می‌دهد استراتژی توسط افراد در سطوح مختلف ساخته می‌شود و بافتار سازمان بر ایجاد آن موثر است. راهبرد در یک مرحله ساخته نمی شود بلکه به تدریج در تعاملات روزمره پدیدار می شود.

۳) زمینه (Context)، که فرهنگ سازمانی و محیط خارجی را در نظر می‌گیرد و بررسی می کند که اصولا امکان بکارگیری این روش در سازمان ممکن است یا خیر؟ میزان تکرار، کیفیت، اثربخشی و عمق جلسات سازمانی، همسویی میان تعاملات و سطح سرمایه اجتماعی و اعتماد متقابل در سازمان تا چه مقدار فرصت و محدودیت هایی را برای تمرین استراتژی ایجاد می کند؟

در تحقیقات اخیر، مانند بررسی ۲۰۲۵ در ResearchGate، تمرین استراتژی با مکاتب دیگر استراتژی شرح داده شده توسط مینتزبرگ مقایسه شده و نشان داده شده است که فراتر از مکتب طراحی یا برنامه‌ریزی، این روش بیش از بقیه بر جنبه‌های عملی تمرکز دارد.
بهبودها و توسعه‌های اخیر در مفاهیم تمرین استراتژی شامل ادغام آن با مفاهیم تحول دیجیتال که من نیز چند سالی است بر آن تمرکز کرده ام به کمک روش تمرین استراتژی آمده است و اینجور که تجربه نشان می دهد، راهبردهای جدید مبتنی بر عصر دیجیتال هم بیش از هر روش سنتی دیگری با این الگو سازگار هستند.
برای مثال، در سال ۲۰۲۵، مقالاتی نگاشته شده که نشان می‌دهند تمرین استراتژی می‌تواند با ابزارهای هوش مصنوعی مانند چت‌بات‌های زبان طبیعی بزرگ برای انجام تمرین ها ترکیب شود تا تصمیم‌گیری‌ها را واقعی تر و ‌زمان پرداختن به آن را کوتاه تر کند. این ویژگی ها، تمرین استراتژی را به یک ابزار قدرتمند برای استراتژیست‌ها تبدیل کرده، که می‌تواند استراتژی را از ساحت تئوری به ورطه عمل ببرد.

مفاهیم کلیدی در تمرین استراتژی شامل (Practices, Practitioners, Praxis):

در قلب این روش، سه مفهوم کلیدی قرار دارد که به شرح زیر توصیف می شود، بدون تمرکز بر این مفاهیم و نهادینه سازی شان در سازمان امکان به کارگیری روش تمرین استراتژی وجود ندارد.
تمرین یا Practices : این‌ها ابزارها، روتین‌ها و فرآیندهایی هستند که استراتژی را ممکن می‌سازند. مثلاً، استفاده از بوم مدل کسب‌وکار نه به عنوان یک فرم ثابت، بلکه به عنوان یک تمرین تکرار شونده برای آزمایش ایده‌ها. در تحقیقات جدید انجام شده بر روی این روش، تمرین به عنوان “ابزارهای دانشی” توصیف شده‌اند، مانند ارایه در جلسات، که دانش را تولید و اعتبار می‌بخشد و آن را در سطح سازمان گسترده می سازد.

تمرین کنندگان یاPractitioners: افراد واقعی در شرکت که استراتژی را “زندگی می‌کنند” – از مدیران اجرایی تا کارکنان خط مقدم- تمرین استراتژی تأکید می‌کند که قدرت استراتژی در دست این افراد است، نه فقط مدیران عالی بلکه برای مثال، یک مدیر میانی که در یک گفتگو غیررسمی ایده‌ای مطرح می‌کند، می‌تواند جهت‌گیری شرکت را تغییر دهد.

رویه ها، عرف یاPraxis: این مفهوم، به تعبیری ادغام تئوری و عمل در تمرین استراتژی است، جایی که استراتژی در برخورد با واقعیت تکامل می‌یابد. رویه ها شامل دو عملکرد مهم improvisation (بداهه‌پردازی) و Visualization یا عینی و مجسم سازی می شود.

مقایسه استراتژی به مثابه تمرین با مکتب های سنتی استراتژی

برای درک جایگاه شیوه تمرین استراتژی در ادبیات مدیریت استراتژیک، مقایسه آن با ده مکتب استراتژی دیگر شرح داده شده توسط مینتزبرگ ضروری است که در این مقاله به دو نمونه آن اکتفا می کنیم.
مکاتب سنتی مانند مکتب طراحی (Design School) استراتژی را به عنوان یک فرآیند مفهومی بالا به پایین می‌بیند، جایی که مدیران ارشد برنامه‌ریزی و اجرای استراتژی را به زیر مجموعه دیکته می‌کنند. در مقابل این روش بر ریز-فعالیت‌ها تمرکز دارد و استراتژی را به عنوان چیزی که “انجام می‌شود” نه آنچه تدوین شده است می‌یابد. مکتب طراحی بر تحلیل های زیاد و عمیق تاکید دارد و متدلوژی آن ابشاری است، یعنی هر مرحله تحلیلی باید به صورت کامل انجام شود و معمولا بازگشت به عقب بعد از گذر از یک مرحله وجود ندارد یا بسیار سخت است، اما در مکتب تمرین استراتژی، روش بر مبنای وضوح تدریجی و تکامل مستمر ایده ها است.بر اساس بررسی های متعدد انجام شده در سال ۲۰۲۵، مکتب تمرین استراتژی با مکاتب یادگیری (Learning School) هم‌خوانی زیادی دارد، زیرا هر دو بر تطبیق و یادگیری از طریق تعامل، گفت و گو و اقدام تأکید دارند، اما تمرین استراتژی عمیق‌تر به تمرین‌های اجتماعی می‌پردازد. تفاوت کلیدی میان مکتب تمرین استراتژی و مکتب یادگیری از استراتژی بر میزان تمرکز آن بر بیرون و داخل سازمان است. مکاتب سنتی مانند مکتب موقعیت‌یابی (Positioning School) که مکتب یادگیری استراتژی نیز زیر مجموعه آن است بیشتر بر تحلیل های خارجی تمرکز دارند، در حالی که قدرت رویکرد تمرین استراتژی عمدتا در تحلیل های داخلی و عملی است.

قوت های ممتاز شیوه استراتژی به مثابه تمرین:

قوت عمده مکتب تمرین استراتژیک بر انعطاف پذیری زیاد آن و تمرکزش بر انسان ها در سازمان و یادگیری تدریجی است. این مکتب در میان سایر روش ها بیشترین تاثیر را بر نهادینه سازی اجرای استراتژی در سازمان دارد و به آن بیش از هر روش دیگری تعمیق می بخشد. ماهیت انتخاب استراتژیک معمولا اینگونه است که در آن مقصد و مسیر همواره آشکار نیست. تحلیل ها در آینده بوته نقد قرار می گیرند و کاراییشان اشکار می شود پس سطح ابهامات در تفکر استراتژیک بسیار زیاد است، از اینرو روش هایی مانند تمرین استراتژی که کارکنا را در مسیر وضوح تدریجی و یادگیری از تعاملات و اقدامات هدایت می کند، می تواند موثر تر باشد. سطح مشارکت کارکنان از لایه های مختلف در تحلیل و استراتژی گذاری بیش از شیوه های دیگر است برای همین، تعمیق استراتژی با این روش در شرکت ها با اثربخشی بیشتری انجام می گردد.

کاربردها و مطالعات موردی تمرین استراتژی در کسب‌وکار

این شیوه در صنایع مختلف اجرا شده است و پژوهش گران اثربخشی آن را بسیار خوب ارزیابی کرده اند. یک مطالعه موردی برجسته در صنعت هوافضا، در سازمان Mission Assurance ریتیون تکنولوژیز (RTX) شرح می دهد که چگونه از این روش در برنامه‌های طرح ریزی استراتژی های نوآورانه برای بهبود جنگنده F-15 استفاده شده و تیم‌ها از رویه های تمرین استراتژی برای حل مشکلات مدارهای یکپارچه بهره گرفته اند، آنها با جلسات منظم و بکارگیری ابزارهایی مانند ارایه های متعدد و تعاملات تیمی، مشکلات طراحی و تولید را حل کردند که نتیجه آن بهبود چشمگیر در عملکرد محصول و رضایت مشتری بود.
مثال دیگر تجربیات شرکت آمازون در این زمینه است. استراتژی ممتاز “working backwards” در آن شرکت یک تمرین استراتژی است که از مشتری شروع می‌شود و در جلسات روزمره تکرار می‌گردد. تمرین کنندگان (Practitioners) شامل مهندسان فنی آن شرکت، استراتژی را از طریق آزمایش‌های سریع اجرا می‌کنند.
در تسلا، ایلان ماسک رویه های تمرین استراتژی را با توییت‌ها و تصمیم‌گیری‌های سریع درهم آمیخته است و نشان می‌دهد، که این روش فرهنگ “fail fast” را در آن شرکت تقویت می‌کند. این شیوه ابداعی مکمل بسیار خوبی برای روش تمرین استراتژی است. فرض این روش بر آن است که اغلب ایده ها در ابتدا اشتباه و ناکارامد هستند پس نباید به یک ایده چسبید بلکه باید به سرعت آن را اجرا کرد و آزمود.
کاربرد ممتاز این روش در کسب‌وکارهای خانوادگی است زیرا تمرین‌های اجتماعی می‌تواند تعارضات خانوادگی را مدیریت کند و تفاوت نگرش ها میان اعضای خانواده را که همگی از یک سطح قدرت و علاقه مندی برخوردار هستند اما نقش ها و حیطه قدرت و اختیاراتشان متفاوت است را به حداقل برساند.

چالش‌ها و انتقادها: چشم انتقادی به استراتژی به مانند تمرین:

روش تمرین استراتژی بسیار قدرتمند است اما چالش هایی هم دارد. اولی خطر گیر افتادن در روتین‌های غلط است، مانند جلسات بی‌پایان که استراتژی را به “تمرین بیهوده” تبدیل می‌کند. فصل مرتبط با تمرین استراتژی در کتاب کمبریج هاندبوک تأکید می‌کند که تمرین استراتژی نیاز به “چشم انتقادی” دارد باید فرایندی باشد که مدام قدرت و ساختارهای اجتماعی در سازمان را بررسی کند و باقی ماندن تمرین ها در مسیر و اثربخشی آنها را مدام رصد نماید.
انتقاد دیگری که به این روش می شود آن است که ممکن است با به کارگیری تمرین استراتژی کارکنان بیش از حد بر تصمیم گیری های خرد تمرکز کند و استراتژی های کلان را نادیده بگیرند. این شاید ضعفی بزرگ برای آن روش به شمار بیاید زیرا مفهوم استراتژی در تصمیم گیری های بزرگ و سخت نهفته است و تمرکز بر جزییات شاید سازمان ها از آن مفهوم دور سازد.
چالش دیگر آن است که فرهنگ سازی این روش خصوصا در شرکت های ایرانی با بلوغ مدیریتی کم دشوار است. فرهنگ گفت و گو باید کاملا نهادینه شده باشد و سطح مشارکت در سازمان پیش از بکارگیری این روش مطلوب ارزیابی شده باشد.
تجربه من به عنوان مشاوری که سالها با شیوه های مختلف تحلیل، تدوین و جاری سازی استراتژی در شرکت ها سر و کار داشته است نشان می دهد که بهتر است این روش با مکاتب نوظهور دیگر مانند روش گره استراتژی ریچارد روملت ترکیب گردد تا همزمان دیدگاه کلان و خرد ، جهت گیری های تحلیل شده و یادگیری های روزمره در کنار هم قرار گیرند.

توسعه‌ و بهبودهای جدید در  این روش و آینده آن:

در سال ۲۰۲۵، تمرین استراتژی با مفاهیم پایداری و تحول دیجیتال ادغام شده است. مثلاً پژوهش ها نشان می‌دهند که تمرین استراتژی می‌تواند برای استراتژی‌های سبز و پایدار به خوبی استفاده شود. اکنون ابزار هوش مصنوعی می تواند در جنبه های مختلف شامل طرح ریزی تمرین ها، شبیه سازی و آزمون آنها در فضای واقعیت موازی، ترجمه شان به زبان سازمان و به اشتراک گذاری یافته ها در سطوح مختلف سازمان به کار آید.

راهنمایی‌های کاربردی برای اجرای استراتژی در سازمان

  • فرهنگ سازی تمرین استراتژی با مشارکت دادن لایه های مختلف سازمان در تحلیل استراتژی
  • ایفای نقش موثر مدیران ارشد در تمرین استراتژی
  • اختصاص وقت مناسب برای تمرین استراتژی در سازمان
  • مشاهده تمرین‌ها: ثبت (ژورنالینگ) اقدامات روزانه مدیران و کارشناسان در سازمان
  • تقویت مهارت های تفکر انتقادی در بازیگران با برقراری آموزش برای همه سطوح
  • مشخص کردن کامل رویه های تمرین
  • اندازه‌گیری سنجه هایی که اثربخشی روش را با پایش کیفیت تمرین ها تحلیل می کند

نوشته شده توسط حسین نوریان، مشاور مدیریت استراتژیک با رویکرد تحول دیجیتال

این مطالب را هم مطالعه نمایید

پیچیدگی در استراتژی

مطالب مرتبط

درخواست مشاوره