بازاریابی برای اقتصاد

حسین نوریان، مشاور مدیریت

نشریه دنیای اقتصاد، سه شنبه ۱۴ آذر ماه

آیا برای اقتصاد می توان بازاریابی نمود؟

با کاهش تصدی گری بخش دولتی در اقتصاد که در اسناد توسعه ای کشور برای آن برنامه ریزی و هدف گذاری شده است، آن بخش باید مسئولیتی مهم را بیشتر و موثرتر از پیش عهده دار گردد که ضامن رشد و موفقیت حیطه خصوصی در ارزش آفرینی برای جامعه خواهد بود. وظیفه ای که از آن به عنوان بازاریابی برای اقتصاد نام برده می شود. امروزه یکی از مهم ترین ارکان دیپلماسی خارجی، دیپلماسی اقتصادی است، جایی که دستگاه برون مرزی حاکمیتی می کوشد ظرفیت های لازم برای بهره گیری از موقعیت های برون مرزی را برای اقتصاد کشور ایجاد نماید. بالطبع این توسعه ظرفیت در حالت بهینه خود شامل فراهم آوردن دانش فنی، تکنولوژی جذاب تولید و از همه این ها مهم تر بازار فروش محصولات و خدمات کشور است. همانگونه که واحد بازاریابی و فروش یک سازمان در وهله اول تسهیل کننده شناخت و براورد نیازمندی های مشتریان و بازار است، دستگاه دیپلماسی اقتصادی نیز باید زمینه و زیرساختی را فراهم آورد که بنگاه های اقتصادی کشور با ظرفیت های واقعی فروش محصولات و خدمات در بازارهای خارجی آشنا شوند و حیطه های مزیت های پایدار رقابتی خود را بر مبنای شناخت دقیق و عمیق آن برنامه ریزی نمایند که این خود در گرو آگاهی عمیق دستگاه دیپلماسی از اولویت های مورد علاقه صنایع کشور است. امروزه ویژگی دگرگونی شدید و تلاطمات ناپایدار کننده، از جمله واقعیت های اغلب بازارها به شمار می رود که بالقوه هم تهدید و هم فرصت برای تولید کنندگان محصولات و ارائه دهندگان خدمات خواهد بود، فرصت برای آنان که پیش از بقیه عدم قطعیت های بازار را رصد می کنند و خلا به وجود آمده در اثر دگرگونی های آن را با ارائه محصولات و خدمات جدید می پوشانند و تهدید برای آنان که منفعلانه نمی توانند مزیت های سازمانی خود را با این دگرگونی ها تطبیق دهند. متاسفانه یکی از مهم ترین عوامل ناتوانی رقابتی صنایع کشور، انعطاف ناپذیری آنان در مواجهه با تغییرات بازارهای بین المللی است. ریشه ای و ابتدایی دلیل وجود این نقیصه نیز ناتوانی آنان در شناخت و تحلیل زودهنگام این تغییرات است، ضعفی که رقبای خارجی برای غلبه بر اقتصاد نحیف صادراتی ما از آن بهره بسیار می برند. پس یکی از حیطه های مهم بازاریابی در دیپلماسی اقتصادی فراهم کردن مزیتِ یکپارچهِ شناخت نشانه های تغییر در بازار برای بنگاه های اقتصادی کشور است که می تواند با تسهیل گری بخش دولتی انجام گردد. ایجاد این مزیت مستلزم فراهم آوری زمینه دیالوگ های سودمند و مستمر میان شرکت های تولیدی و تجاری کشور با بنگاه های متناظر آنها در بازارهای خارجی و البته دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی است. بالطبع وظیفه برقراری این مراودات در حالت بهینه و چشم انداز نهایی با اتاق های بازرگانی مشترک میان کشورها است اما در زمانی که هنوز این توانمندی در بخش خصوصی به صورت کامل شکل نگرفته باشد، وظیفه توانمند سازی آن بر عهده دستگاه خارجی کشور خواهد بود. از سوی دیگر بنگاه های اقتصادی خرد و کلان باید نقش موثری در مراودات دیپلماتیک کشور ایفا نمایند که شامل حضور در سفرهای خارجی مقامات بلند پایه می شود تا بتوانند در بهترین زمان و موقعیت، از قدرت چانه زنی دیپلماتیک برای جایگاه یابی در بازار خارجی بهره مند شوند. نکته ای که به رغم تاکیدات مداوم و فراوان، معمولا در دیپلماسی کشور مغفول واقع می شود. شاید شرکت های بزرگ و پیشرو کشور از امکان ایجاد تعامل و ارتباط با بنگاه های اقتصادی کشورهای دیگر در حیطه صادرات و یا تامین مالی برخوردار باشند اما باید توجه داشت که معمولا بیشینه توانمندی بخش خصوصی در ایجاد تعاملات بین المللی، مقطعی و تابع منفعت های دوجانبه موردی است و نمی تواند استحکام لازم برای امنیت اقتصادی کل صنعت را فراهم آورد پس امکانات دیپلماتیک کشور باید به گونه ای هم افزا گردد که سبد منعطفی از فرصت های پایدار را برای صنایع کشور در بازارهای گوناگون بین المللی ایجاد نماید از سوی دیگر تعاملات اقتصادی در عرصه دیپلماسی خارجی از آنجا که هم افزایی های مبتنی بر منفعت مشترک برای بخش خصوصی کشورها ایجاد می نماید، در پایداری تعاملات سیاسی نیز نقش عمده ای ایفا خواهد کرد. یکی از تجربه های بسیار گران سنگ در حیطه روابط فرهنگی که در تعاملات اقتصادی نیز می تواند به عنوان الگو معرفی شود، رشد و توسعه سفرای اقتصادی است. سالها است که ترویج زبان فارسی در کشورهای دوست و مخصوصا همسایه در دستور کار فرهنگی کشور قرار گرفته است و دانشجویانی از هند و پاکستان و کشورهای آسیای میانه و مانند آن برای فراگیری فرهنگ و زبان فارسی در دانشگاه های کشور جذب می شوند یا دوره های خاص آموزش و بازآموزی در آن کشورها برگزار می گردد. این رویکرد موفقیت آمیز در مجموع توانسته است افرادی موثر و علاقه مند تربیت کند که به نوعی سفرای فرهنگی ایران اسلامی در کشورهای دیگر به شمار می آیند. دانش آموختگانی که در طول سالیان از یک سو دلبسته فرهنگ ایران شده اند و از سوی دیگر در کشورهای خود حضور دایم داشته و از موقعیت و مسئولیت های مطلوب کاری برخوردارند. مشابه این استراتژی اگر در حوزه تعاملات اقتصادی نیز به کار بسته شود مثلا دوره های آموزشی مستمر شناخت مزیت های رقابتی و ظرفیت های اقتصادی ایران برای دانشجویان مستعد در دانشگاه های پیش رو جهان در کشورهای هدف برقرار گردد، نوعی هم پیوندی میان منافع کشور و اهداف شخصی آن دانش آموختگان ایجاد می گردد که بسیار منفعت زا خواهد بود زیرا در این شرایط، شناخت بازار ایران و تلاش برای تعامل اقتصادی با آن به عنوان یک تخصص در کشورهای مختلف صاحب جایگاه می شود و تلاش متخصصان تربیت شده برای بهتر انجام دادن شغل خود و کسب منفعت از آن، هم افزایی و اثر شبکه ای پر سرعتی را در توسعه تعملات اقتصادی پایدار و با امنیت به وجود خواهد آورد.

 

شما ممکن است این را هم بپسندید